تو...
تو عاشقم نبودی نه ؟؟؟
نبودی یا دیگه نبودی ؟
من اینا رو نمیدونم فقط میدونم که تو از یه جایی به بعد تموم رفتار هات عوض شد
مثل گرمای تابستون که یه روزی تموم میشه .. و یه پاییز زرد و یه زمستون سرد بعدش میاد
تو از یه جایی به بعد قشنگ شدی عین آدم برفی که با هم ساخته بودیم ..
رنگ موت عوض شد .. بوی عطر دیگه میدادی .. خنگ بودم دیگه .. باید همون روزا میفهمیدم که تو دیگه نیستی
فقط واسه این تظاهر میکنی هستی که دلم نشکنه .. خنگ بودم .. باید میفهمیدم
تو از یه روزی عاشقم نبودی .. اما من به اندازه جفتمون دوستت داشتم .. عاشقت بودم
من باید از روزایی که بهت میگفتم دوستت دارم و تو توی جوابشون میگفتی چقدر لوس شدی میفهمیدم که پای یه آدم دیگه در میانه ..
یه انتخاب بهتر
یه آدم پولدار تر .. آینده دار تر ..
من که همش میخوردم و میخوابیدم و همش میگفتم بیا بغلم ..
من که این چیزا رو نمیفهمیدم که ... فکر میکردی نمیفهمم دیگه ..
به روت نیاوردم چیزایی رو که باید به روت میاوردم .. و تو فکر میکردی من خنگم ...
درست فکر میکردی .. من خنگ بودم که از روزی که دیگه عاشقم نبودی
اندازه جفتمون عاشقت بودم ...
تو از یه روزی عوض شدی .. تو دیگه اون نبودی .. اون لیلای همیشگی نبودی .. تو یکی دیگه شده بودی .....
منم یکی دیگه شدم ..
یه ناشناس آبی..
امضا.ناشناس آبی