یادته چقدر دوستم داشتی ؟؟
چقدر دوستم داشتی هاا .. انقدر دوستم داشتی که
منم دوستت داشتم
ناخودآگاه
خود به خودی
هردومون همو دوست داشتیم
اما فرقمون اینجا بود که
من واسه همیشه دوستت داشتم و دارم
اما تو از یه جایی به بعد کشیدی کنار
و غیب شدی
چراشو نمیدونم
ولی
دیگه یادم نبود که دوستم داشتی ..
انگار یاد من توی مغز تو بود
و وقتی رفتی به فراموشی سپرده شد
من شدم آلزایمری !
اما امروز دوباره یادم اومد سراغت .. بهم گفت
یادته چقدر دوستت داشت ؟؟
و من یادم اومد
به خاطر من
خواستگار هاتو رد کردی
یادم افتاد که
شبایی که خواستگار میومد واست چقدر اعصابم خورد بود .. سر کوچه تون وامیستادم
نگاه میکردم .. به اتاقت که چراغش روشن بود ..
به مردی که گستاخانه و بی اجازه از من با تو حرف میزد ..
دل توی دلم نبود و اره ...
اره اونجا هم یادم میرفت تو چقدر دوستم داشتی ... که به خاطر من همه شون رو
از پولدارشون بگیر تا تحصیل کردشون
رد کردی
اما
حواسم نبود تو میتونستی منم رد کنی
به همین سادگی که میبینی
الان اینجام
ولی ایندفعه
یادم نمیره تو چقدر منو دوست داشتی
این دفعه
من همونقدر تو رو دوست دارم
و خواهم داشت..
امضا.ناشناس آبی .