یادمه شبی که رفتی
بهم ریختم
اشک ریختم
بارون میومد
یه شب عالی تبدیل شده بود به یه شب لعنتی و مزخرف
تو با بی رحمی تمام رفتی
در و بستی و ...
بیست روز گذشت
تو این بیست روز من خیلی پیر شدم .. خیلی فکر کردم .. لاغر شدم ..
بیست روز گذشت و تو برگشتی
با چشمای اشک آلود و قیافه بهم ریخته
گفتی دوستم نداشت . گفتی همش الکی بوده . گفتی منو ببخش . گفتی بذار برگردم جبران میکنم ...
گفتی و من احمق و مجنون باورم شد
گذاشتم اومدی ولی دو روز گذشت دوباره پنهون کاری هات شروع شد ....
کی رو داشتی گول میزدی ؟؟؟ منو ؟ خودتو ؟ اون رو ؟
دقیقا چی میخواستی از این دنیا ؟
یادمه یه شب بهت گفتم دوستت دارم
و بدون اینکه بخوای جواب بدی منم دوستت دارم سریع آفلاین شدم ..
آفلاین شدم و دیگه .. دیگه هیچوقت نتونستم آنلاین شم ..
من اون شب یادم رفته بود
شیر گاز شهری رو باز گذاشته بودم :)
من اشتباه کردم هاا .... منتظر نمونده بودم بگی مواظب خودت باش......
امضا.ناشناس آبی.