ناشناس آبی

با دگران گر به مهری باش ، بی مهری ات بیشتر به ما رسد و بس

تو را دعا کردم ...

من دلم لرزید
لب هایم تو را زمزمه میکرد
سردم شده بودم
دست هایم در جیب کاپشنم بود و به خودم پیچیده بودم
دل من سردش شده بود
خودش را بهم پیچید
لب هایم تو را زمزمه میکرد
صدای اذان از مسجد سر کوچه کل شهر را پر کرده بود
من دلم لرزید
تو را دعا کردم ...


امضا.ناشناس آبی
دعاهاتون قبول:)
تشکر :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan