ناشناس آبی

با دگران گر به مهری باش ، بی مهری ات بیشتر به ما رسد و بس

چشم هایت

این روز ها فقط به این فکر میکنم که چشم های تو هیچوقت برای دیدن آفریده نشد

چون اگر تو میتوانستی با چشم هایت ببینی

قامت خم شده یک مرد را میدیدی ..

این روزها

فهمیده ام

چشم های تو

فقط برای بر هم زدن زندگی من آفریده شد

همانطور که تو پلک بر هم زدی

زندگی من

غرق شد

در اشک چشمانت

و آفریده این چشمان

به راستی که چقدر بزرگ و قدرتمند است ....



امضا.ناشناس آبی

دوستم داشتی هاا ...

یادته چقدر دوستم داشتی ؟؟

چقدر دوستم داشتی هاا .. انقدر دوستم داشتی که

منم دوستت داشتم

ناخودآگاه

خود به خودی

هردومون همو دوست داشتیم

اما فرقمون اینجا بود که

من واسه همیشه دوستت داشتم و دارم

اما تو از یه جایی به بعد کشیدی کنار

و غیب شدی

چراشو نمیدونم

ولی

دیگه یادم نبود که دوستم داشتی ..

انگار یاد من توی مغز تو بود

و وقتی رفتی به فراموشی سپرده شد

من شدم آلزایمری !

اما امروز دوباره یادم اومد سراغت .. بهم گفت

یادته چقدر دوستت داشت ؟؟

و من یادم اومد

به خاطر من

خواستگار هاتو رد کردی

یادم افتاد که

شبایی که خواستگار میومد واست چقدر اعصابم خورد بود .. سر کوچه تون وامیستادم

نگاه میکردم .. به اتاقت که چراغش روشن بود ..

به مردی که گستاخانه و بی اجازه از من با تو حرف میزد ..

دل توی دلم نبود و اره ...

اره اونجا هم یادم میرفت تو چقدر دوستم داشتی ... که به خاطر من همه شون رو

از پولدارشون بگیر تا تحصیل کردشون

رد کردی 

اما

حواسم نبود تو میتونستی منم رد کنی

به همین سادگی که میبینی

الان اینجام

ولی ایندفعه

یادم نمیره تو چقدر منو دوست داشتی

این دفعه

من همونقدر تو رو دوست دارم

و خواهم داشت..



امضا.ناشناس آبی .

تکرار یک اشتباه

برف همه جا رو گرفته بود .. نمیشد رفت بیرون

من تو خونه تنها بودم

دلم گرفته بود

اهنگ گوش دادم .. اهنگ گوش دادم .. اهنگ گوش دادم ... نشد ..

این حال خوب نمیشد ..

عکساتو نگاه کردم .. ورق زدم .. ورق زدم تا رسیدم به آخریش ..

دست کشیدم رو موهات

رو گونه هات

اخه قربونت برم ... چطوری دلت اومد ؟؟

چشمامو میبندم و انگار همه جا بهشت میشه و تو حوری بهشتی من میشی

دوباره میایی

دوباره تکرار میکنی

اولین بوسه ایی که شروع کرد این اشتباهات رو

دوباره بیا

دوباره تکرار کن

که تکرار یک اشتباه شیرین هیچوقت یک اشتباه دیگر نیست ..


امضا.ناشناس آبی

ببین ببین ..

میگم .. اصلا بهتر که نیستی ..

باشی همش غر میزنی .. پاشو اتاقت رو مرتب کن

بگم دوستت دارم و هی بگی پاشو درس بخون

بی توجه باشی به احساسات من

اصلا بهتر که نیستی .. میدونی من دلم میگرفت وقتی کنار من از پسرای دیگه حرف میزدی

همش علیرضا علیرضا میکردی .. همش میخواستی منو به اونا شبیه کنی ..

ببین ببین ... منو دوست نداشتی نه ؟؟

ببین ببین من زیاد اذیتت میکردم آره ؟؟

اره ....

اصلا بهتر که نیستی ... باشی و فکرت همش پیش غریبه ها باشه چه فایده ایی داره ...

ببین ببین .. یادته شبا تا آخر شب بیدار بودی ؟ همش به من میگفتی بخواب و من یه شب با یه شماره دیگه چکت میکردم

تا ساعت سه بیدار بودی ؟؟؟

بعدش میگفتی من فقط واسه این اومدم تلگرام که توی دنیای مجازی هم داشته باشمت

ببین ببین .. دروغ میگفتی نه ؟؟ اره دیگه .. اگه میگفتی عاشقتم پس چرا بی دلیل آنلاین بودی ؟؟

ببین ببین .. من زیاد اذیتت کردم نه ؟؟

آره دیگه .. چون اول ها که خوب بودی ... اره .. اول ها که من یه پسر تنها بودم و به هیشکی محل نمیذاشتم

آره دیگه .. تو همون روزا عاشق من شدی .. همش از دورترین نیمکت پارک مینشستی و به چشمام زل میزدی

انقدر زل زدی که منم عاشقت شدم

و بعد منو عاشق گذاشتی و رفتی

انگار این دخترا رو نباید دوست داشت تا دوستت داشته باشن .. چقدر قانون های زندگی بد شده ..

ببین ببین .. من گناه کردم که عاشقت شدم نه ؟؟

آره ... آره دیگه ...

وگرنه اینطوری منم مجبور نبودم شب ها بیخوابی بزنه به سرم و تا ساعت 3 زل بزنم به پروفایلی که نوشته

Last Seen a long time ago ... خیلی وقت هاست که به تلگرام سر نزده ..

در صورتی که میدونم تو آنلاینی و تو بغلش داری قهقهه میزنی ...

ببین ببین ..

...

..


امضا.ناشناس آبی

یاد تو

افتادم

دوباره در یادت

یاد روزی که افتادم

برای همیشه از چشمانت .....

روزی که چشمانت رفت

روی نفر بعدی

و دیگر برنگشت

حتی وقتی که آمد

افتادم و دستم بی حس افتاد روی کاغذ

نوشت از تو

از خنده های تو

از بی نهایت خوب بودن های تو

از گردش سه نفره من و تو و خدا در مزرعه کشاورزی پیر و سالخورده

نوشت از بی بهانه دوست داشتن هایم و بی بهانه عاشق شدن هایم

نوشت از روز های بارانی و نواختن گیتار برای تو و تو و خوبی هایت

افتادم و دیگر دست خودم نبود

نوشتم

از رفتن بی رحمانه ات

از سرد شدن های یهویی ات

از اینکه بی آنکه بخواهم شده بودی تمام من و بی آنکه بخواهم تمام شدی

افتادم و برای آخرین بار

نوشتم

دوستت دارم ....



امضا.ناشناس آبی


۱ ۲
Designed By Erfan Powered by Bayan